نگاه کن من خودم زیاد با قوانینش سر و کار ندارم مثلا
مثلا .. در های اسمان .. میگیم اسمان همانند خانه ای است که در دارد یا مثلا ...دست روزگار...میگیم روزگار همانند انسان دست دارد یا دوباره ....اواز سنگ... سنگ همانند انسانی اواز میخواند ولی مثلا اتش عشق این دیگه اضافه تشبیهی هست چون عشق رو به اتش تشبیه کرده !!
الان شما داخل مثال های بالا نمیتونی بگی روزگار به دست تشبیه شده یه چیز چرت و پرته
مثال دیگه موج عشق الان تو میتونی موج رو به عشق تشبیه کنی و واقعا از نظر حسی هم مفهوم داره
ولی نور محبت رو باید بگی محبت مانند خورشید نور داره
خلاصه داخل اضا فه استعاری مشبه به حذف و به جاش ویژگی اون میاد و بهترین مثال هم همون نور محبت است که محبت نقش مشبه و خورشید مشبه به و نور هم وجه شبه یا ویژگی خورشید هست که ما اینجا زدیم خورشید که همون مشبه به هست رو حذف کردیم و ویژگی اون که نور دهی هست رو گذاشتیم باشه
پس برای اخرین بار میگم مشبه به حذف و ویژگی اون باقی میمونه پس برای فهمیدن اینکه اضافه استعاری هست باید تلاش کنی که ایا میتونی مشبه به رو دوباره برگردونی تو عبارت و یه چیز معنی داری بگی به عنوان اخرین مثال
دل شب :جنابعالی باید خودتورو جِر بدی کمی تفکر کنی بگی ای دل غافل داره میگه دل شب بعد با خودت بگی اقا منظور این بنده خدا اینه که شب همانند انسان دل دارد و اینجا تو نمسان که قبلا حذف شده بود رو به عبارت بر گردوندی و یه عبارت معنی داری گفتی